دلنوشته اما علمی
وقتی سخن از دلنوشته می شود یعنی هرچه می خواهد دل تنگت بگو، یعنی یادگاری نوشتن بر روی دیوار دل، یعنی سوار بر ابر تخیل بر فراز خواسته ها و آرزوهایت بچرخی و هر آن چه خواستی و پسندیدی بچینی در سبدی بگذاری و واقعیت ها را همراه با رویاهایِ اندیشه ات کنی واز آن ها لذت ببری فارغ ار آن که رسیدن به آن در دنیای واقعی ممکن است یا محال..
در مقابل مقاله علمی است که به دور از هرگونه تخیل، همه واقعیات را مستند و مستدل می پسندد و هیچ میلی به سیر در دنیای تخیل ندارد و تکیه بر ستون محکم واقعیت را می پذیرد و گاهی هم تصمیمی محکم و قاطع می گیرد تا با استفاده از منابعی محکم چون وحی، عقل و نوشته های بشری به آن چه که باید باشند، بیاندیشد و برنامه ریزی کند. شکل ظاهرش، آراسته به چکیده و نتیجه است و هزار باید و نباید دیگر.
دلنوشته آزاد است که هرگونه سیر کند اما آراستن ظاهرش به آرایه¬ها و پوشاندن حریرهای لطیف و مناسب از الفاظ و معانی کار آسانی نیست. مقاله علمی هم وقت گیر و سخت گیر، قاطع در برابر هر کلمه که از کجا آمده و به چه دلیل.
اینجاست که نویسنده سردرگم از انتخاب نوع نوشته می شود. وقت کم، انتخاب مقاله علمی را دشوار می کند و نوع موضوع گنجاندن مطلب در قالب دلنوشته را سخت.
اگر بتوان قالب نوشته ای با نام «دلنوشته علمی» اختراع کرد، خوب است. مشکلات ندارد و نوشتنش دلپذیرتر و تولد این نوع نوشته می تواند ما را به هدف نزدیک نماید. شاید هم تجربه ای نو باشد و یا تنوعی در سبک قلم.